Quantcast
Channel: گورستان سوخته!
Browsing all 28 articles
Browse latest View live

بهم وصلم کن !

به خودم که می آیم از دنیا می روم. در کف دست های تو خط های پیچ در پیچ  و  بریده بریده مـــــــــــنم!سگ نوشت: خوب بود میتونستم کاسه ی سرمو باز کنم و این همه توده ی نرمو خاکستری پیچ در پیچو در میوردمو...

View Article



خیابان خاموش

صدای نفسهایت... گره خوردهدر خیالم...و منبه بالهایت...احترام می گذارم...خواهش نوشت: منو تو دلت صدا کن من همیشه پا به پاتم ...پی نوشت 1: زندگی فوق العاده تکراری شده از تکرار خسته شدم خستـــــــــــههر...

View Article

لامبادا!

در عصری کبود  خواب دیده ام جهان تمام بدنش ورم کرده است  و بوی موهای یک فاحشه را می دهد. آه...جز قسمتی که روی عشق خوابیده بود . . .سگ نوشت:   لبت را که تر کنی طعم مرا می دهد!پی نوشت :وقتی تخم کینه و...

View Article

چرا؟!

فاحشه با یک سیگار و یک بوسه قلم را به دستم میدهد میگوید برایم بنویسچقدر بی ارزش شده ام با یک سیگار و یک بوسه خود را فروختم تلخی سیگار را باور کنم یا شیرینی یک بوسه را؟فقط یک خط مینویسم!لذتی که در خیانت...

View Article

تب تند بی کسی!

کاش میدانستم چه کسی این سرنوشت را برایم بافتانوقت به او میگفتم که آنقدر یقه را تنگ بافته ای که بغض هایم را نمی توانم فرو دهم!سگ نوشت: ای فاحشه تو با یک نفر میخوابی امـــــــــــــا ذهن...

View Article


اعتراف!

فاحشه خجالت نکشتو را عاشقانه دوست دارمبه جای تمام هرزه هایی کهقول دادند همنفس باشند ولینفس نفس می زدند در آغوش دیگری! سگ نوشت: یه موقع ها که  پش سر هم سیگار میکشم زمان از دسم در میره میرم تو فکر شبایی...

View Article

ع ش ق

پیراهنت لای لب هایم گیر کرده لب هایم را باز میکنم . . تو می چرخی و من به پاهایت می نگرم و تو مدام فکر  می کنی . . فکر سال ها  که کفش هایت تا به تا  بود و  روزی که در چشمهای من جفت شد ...سگ نوشت: فاحشه...

View Article

بی بهانه!

کنارم دراز بکش تاتمام خیال پــــــــردازی هایم راروی گونه ات زمزمه کنمعمیق تر نفس بکش تاتا تمام دود های سیگارم را ببلعی...شفاف تر ببین شبی که خورشید را نفس میکشد...پی.نوشت: بگذار تا خواب براي تسخيرمان...

View Article


زهر نوشی!

می دانی دل تنگم. به آه عمیقی بسته ام. به دیوار فرو خشته ای تکیه داده ام...   می دانی بالش ام حباب غمگینی ست که آرزوهای آخرش را می گوید... می دانی حال تازه ای دارم کودکی های گم شده ام را یافته ام......

View Article


تازیانه!

لازم نیس دنیا دیده باشمتو را که عمیق نگاه کردمدنیایی را دیدم همین کافیستو زمانی که تو رنگ رژت را با گلبول های قرمزم ست میکنیچنگ میزنی بر تمام رویاهایم و رگ هایم را میشکافیو من پشه ها را به صرف مکیدن...

View Article

تب 40 درجه!

بگذار هذیان هایم باشد برای خودممن تو را بو میکشمو تو مرا سگ خطاب میکنیمن به خودم میگیرم وبه سمتت حمله ور میشومدندان هایم را تازه مسواک کرده اماما همین بس که تو هنوز بوی تعفن هرزگی می دهیموهایت را دور...

View Article

تک سلولی!

چشمانت را می بندمتو را همچون ساک دستی زیر بغلم می گیرمراه می افتمجاده هایی  که در تمام این سال هامرا در آن دور زدیتا میتوانی جیغ بکش سگ برای شنیدن صدایت له له می زندبوی تعفن خاطرات آزارت می دهدمی...

View Article

سر گیجه!

بگذار شمع عشق را امشب در چشمان تو روشن کنم امشب عجیب ترین احساس دنیا را من دارم مـــــــرد تو!!! هر طور شده دیدگانت را باز نگه دار حتی با چوب کبریت! من را تماشا کن امشب من...مــــردت!!! انگشتانم امشب...

View Article


مثِ دود محو شو...

امشب چشمانت را خوب باز کن خطِ بطلانی بکش روی تمام بهانه هایت برای هم آغوشی با من... دیگر نه دست هایم برای جــــر دادنِ لباسِ توریِ سرخ رنگت جان دارد نه لب هایم ولعی برای خوردن تنت... هی دختر بوی گند...

View Article

فریب!!

وختی که سگ مست می کنم تمام روزها و شب هایی کهدر آغوشم خودت را گم می کردیگلوله های خاطرات رایک به یک در دلم فرو میدهمهه...همین دیشب بود که صدای تق تق کفش هایتقلبم را از جا میکندچشم هایت را برایم معصوم...

View Article


کاش تو هم ترسناک بودی!!

می خواهم بی ایمان ترین مردِ دنیا امشب من باشم!!تمام پرده ها را از روی سخنانم جــــــِر می دهم امشب...کتک هایی که از روزگار خوردم ترکه اش در دستان چه کسی بود آیا؟!!قلم زندگیِ سگیم در دستانِ چه کسی بود...

View Article

خداحافظ عشق پاپَتی...

و زمانی که می تـــــــــــنم  من یک بـــ یک تــــارو پــــودِ تنهایی را...آه خــدایِ من!!هر چقدر نخ می گیرم آخرین مقصد تو خواهی بودهوایِ این خانه آلوده تر از آنچه که تو فکر میکنی استـــ...میانِ دودهای...

View Article


آخرین چکه های قلمــــِ سام راستین!!

سال هاست منتظر همچین لحظه ای بودمصدای ونگ ونگ ساعت سکوتِ محضِ خانه را می شکند...شمع ها تنها رفیق هایی بودند که در تمامـِ این سال ها چراغِ خانه را روشن نگاه داشتند...موهایتـــــ به اندازه ی میزِ شام قد...

View Article

زهر نوشی!

می دانیدل تنگم. به آه عمیقی بسته ام. به دیوار فرو خشته ای تکیه داده ام... می دانیبالش ام حباب غمگینی ستکه آرزوهای آخرش را می گوید...می دانیحال تازه ای دارمکودکی های گم شده ام را یافته ام... می...

View Article

تازیانه!

لازم نیس دنیا دیده باشمتو را که عمیق نگاه کردمدنیایی را دیدم همین کافیستو زمانی که تو رنگ رژت را با گلبول های قرمزمست میکنیچنگ میزنی بر تمام رویاهایم و رگ هایم را میشکافیو من پشه ها را به صرف مکیدن...

View Article
Browsing all 28 articles
Browse latest View live




Latest Images